موسسهی معتبر Chatham House که یک موسسهی مستقل تحقیقاتی غیرانتفاعی-غیردولتی واقع در لندن است تحقیق نسبتا مفصلی براساس آمار رسمی، در قالب یک گزارش 19 صفحهای در ارتباط با نتایج انتخابات ایران منتشر کرده است که در اینجا میتوانید مبسوط آن را ببینید.
آقای جوان کول در وبلاگش در مورد برخی از نتایج این تحقیق صحبت کرده است و نشان داده است که چرا با اطمینان می توانیم بگوییم در این انتخابات تقلب شده است. در ادامه بخشی از تحلیلهای این محقق را خواهم آورد (Juan Cole یک روشنفکر و محقق آمریکایی است که در زمینهی تاریخ معاصر خاورمیانه و آسیای جنوبی فعالیت میکند، فارسی و عربی به خوبی میداند، استاد دانشگاه است و در مجموع صفحهي بزرگ ویکیپدیایش نشان میدهد که چقدر آدم معتبری است).
محققین Chatham House نتایج استانی انتخابات سال 84 و 88 را با هم مقایسه کردهاند و به این نتایج رسیدهاند:
– در دو استان یزد و مازندران با ویژگیهای محافظه کارانه، نرخ مشارکت بیش از 100 درصد گزارش شده است.
– در سطح استانی هیچ همبستگی بین افزایش مشارکت و چرخش به سمت احمدینژاد وجود ندارد. این مساله این توجیه را که پیروزی احمدی نژاد به دلیل مشارکت عظیم جمعیت اکثریت محافظهکار خاموش بوده است زیر سوال میبرد.
– در یک سوم از استانها نتایج رسمی مستلزم آن است که احمدینژاد نه تنها آرا محافظهکاران دور قبل، بلکه تمام آرای میانه روها، رای دهندگان جدید، و همچنین 44 درصد اصلاحطلبان را نیز از آن خود کرده باشد، مسالهای که کاملا با درگیری حدود یک دههای این گروهها در تضاد است.
– در انتخابات سالهای 76 و 80 و 84، کاندیداهای محافظهکاران و مخصوصا احمدینژاد در مناطق روستایی، مشخصا کم طرفدارتر بوده اند و این مساله که همیشه مناطق روستایی برای محافظهکاران رای میدهد افسانهای بیش نیست. این ادعا که این دوره احمدینژاد آرای خیلی بیشتری از روستاییان را کسب کرده است با این نتایج حاصل از دوران قبل در تضاد است.
توجه داریم که بسیاری از اصلاحطلبان با توجه به ناامیدی ایجاد شده بدلیل جلوگیری محافظهکاران از عملی شدن برنامههایشان، در سال 84 رای ندادند. تعدادی زیادی از این 10 و نیم ملیون نفری که در سال 84 رای ندادند، در سال 88 را دادند. بسیار نا محتمل است که اکثریت این عده از طرفداران محافظهکاران بوده اند و در سال 88 برای احمدی نژاد رای دادهاند ولیکن آمار ارائه شده ادعا می کند قسمت زیادی از این اشخاص برای رای دادن به احمدینژاد در سال 88 وارد میدان شدهاند!
احمدی نژاد در این دوره از مجموع آراء محافظهکاران در دور پیش 13 ملیون بیشتر رای آورده است. بنابراین احمدینژاد علاوه براینکه باید تمام آراء هاشمی رفسنجای را نیز در این دوره کسب کرده باشد، بلکه باید در حدود نیمی از آراء کسانی را نیز که دور پیش رای ندادهاند، این دور به سمت خودش جلب کرده باشد! امری که کاملا محال به نظر میرسد.
در آذربایجان شرقی آمار بدست آمده در سال 84 بدین قرار بود:
احمدینژاد: 198,417
اصولگراها: 232,043
تحریمی ها:684,745
رفسنجانی:268,954
اصلاحطلبان:690,784
و در سال 88 آمار احمدینژاد اینقدر بوده است:
احمدینژاد: 1,131,111
رای کمی بیشتر از 400هزار برای احمدینژاد در سال 88 دور از انتظار نیست، چرا که مجموع آرا اصولگراها در دور قبل است، اما افزایش 700هزار تایی طی چهار سال از کجا آمدهاست؟ این نمونه نیز کاملا نشان می دهد که احمدینژاد برای افزایش رای این دورهاش علاوه بر رای اکثریت تحریمی ها رایهای هاشمی را نیز نیاز داشته است! یعنی طی چهار سال، نه تنها کسانی که احمدی نژاد را دوست نداشته اند به دوستان او تبدیل شده اند بلکه عدهی کثیری از تحریمیها نیز، موسوی، فرزند آذربایجان را تنها گذاشته و به او رای دادهاند.
آمار رسمی همچنین نشان میدهد که اقلیتهای قومی و مذهبی که معمولا به اصلاحطلبان و یا به کاندیدایی از قوم و ناحیهی خودشان رای میدادند، این دوره همهگی به سمت احمدینژد متمایل شدهاند. آیا میتوان پذیرفت که آراء 6 ملیونی کروبی به 330 هزار رسیده باشد و کسی که از قوم لر است دراستان خودش لرستان، از یک فارس شیعه شکست خورده باشد؟ یا احمدی نژاد که در دور قبل از استان عمدتا سنی نشین کردستان 22هزار رای آوردهاست دراین دور نیم ملیون رای آورده باشد! چه اتفاقی افتاده است؟ آیا موسسههای جدیدی به عنوان «صوفیان سنی نقشبندی حامی اصولگرایان شیعه» در این مدت شکل گرفته است!؟ چیزی که اصلا معنی نمیدهد، اگر کسی فکر می کند این مساله شدنی است اصلا نمیداند یک صوفی نقشبندی یعنی چه!
نهایتا اینکه بعضی از جمعهای امار ارائه شده درست نیست. همچنین امکان ندارد که تعداد رای دهندگانتان بیشتر از جمعیت یک ناحیه باشد. امکان ندارد جمعیت کثیری از لبیرالها و محافظهکاران عملگرا (طرفداران اصلاح طلبان و هاشمی رفسنجانی) طرفدار احمدینژاد شدهباشند، کسی که زندگی را به آنها سختتر میکند!
مثل روز روشن است که نتیجهی این انتخابات دزدیده شده است، برای کسانی مثل ما که ایران را میشناسیم این مساله کاملا بدیهی است، حتی اگر نتوانیم استدلالهایمان را همچون موسسه Chatham House با ارقام و نمودارها آراسته کنیم.
پینوشت: بیبیسی فارسی هم به گزارش موسسه Chatham House پرداخته است: انتخابات ایران؛ گزارش موسسه چتم هاوس